Wednesday, June 06, 2007

تولد

سلام
هورااااااااااااااااااااااااااااااااا
پانزدهِ خردادِ، تولدِ هادیِ:)
داداشم بزرگ شد، امروز
هورااااااااااااااااااااااااااااااا
هادی دوست دارم ی دنیا.
***
امروز هادی کلی عکس ازم انداخت، یکیش رو، والپیپرِ لب تاپِ خودش کرد؛ من هم همین طور:)

پا نوشت:هادی تازگی ها دوربین خریده، افتاده تو کارِ عکاسی، داره کلی مجله عکاسی می خونه و تمرین می کنه و ...
والسلام.

Tuesday, June 05, 2007

دستمال کا غذی و فال!

سلام
شنبه، ساعت 19:30، من و ساره، در راه برگشت به خانه، مترو:
من ی بسته دستمال کاغذی خریدم، در این بسته های ویژه یک فال هم هست!
القصه؛ فال ما این در اومد:
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای ازین دایره بیرون ننهد تا باشد
تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده ی مردم همه دریا باشد
زیرش هم این نوشته شده بود:
اعتقاد شما پاک است و حق تعالی تو را پسندیده است و در نظر خلایق شیرین می باشی و همه کس تو را دوست دارند و تو را یاری و کمک می کنند، شاید مال حرام به دست تو آید اگر صرف کنی ضرر می بینی، شخصی در غربت داری بزودی چشم شما روشن می شود، انشاا... .
اول: ما که نفهمیدیم برخی از جملات نثر چه ربطی به اون نظم داشت؟!
دوم: من و ساره افتادیم به مسخره بازی و تفسیر نثر و نظم؛ که اهم اون رو براتون می نویسم
من اون روز سبز پوشیده بودم! گفتیم قطعاٌ خط سبزت اشاره به من داره:) و ...
شخصی در غربت داری: ایهام دارد! می تواند به دو چیز اشاره داشته باشد: یک، اوستامون که می ره فرنگ؛ دو: سفر فرنگ خودمون
می گن این حافظ غیب می دونه ها!
***
حالا دور از شوخی؛ این شعر اصلی:
هر که را با خط سبزت سر سودا باشد
پای ازین دایره بیرون ننهد تا باشد
من چون از خاک لحد لاله صفت برخیزم
داغ سودای تو ام سرّ سویدا باشد
تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده ی مردم همه دریا باشد
از بن هر مژه ام آب روان است بیا
اگرت میل لبِ جوی و تماشا باشد
چون دل من دمی از پرده برون آی و درآی
که دگر باره ملاقات نه پیدا باشد
ظلّ ممدودِ خمِ زلفِ توام بر سر باد
کندرین سایه قرار دل شیدا باشد
چشمت از ناز نکند میل آری
سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد
می خواستم توضیح واژه ها و معنای ابیات کاظم برگ نیسی رو هم براتون بنویسم حوصله ام نیومد؛ آخه زیاد بود!
فقط اون بیتی رو که پر رنگ کردم مینویسم: (که فردا روز نگی نگفتی!!!)(بقیه اش رو هم اگر خواستید یا خودتون بخونید یا بگید براتون بنویسم:))
دل من از حال طبیعی خارج شده است، تو نیز مانند دل من رفتار کن: پرده ی شرم و حیا را کنار بزن و جلوه گر شو(از گوشه ی تنهایی بیرون بیا یا وارد کلبه ی تنگ و تاریک من شو)، از من رو پنهان نکن، زیرا معلوم نیست که دیگرمیان ما ملاقاتی دست دهد(تضمینی نیست که فردا هم زنده باشیم، یا تضمینی نیست که حیات دیگری در کارباشد.)
ولی انگار حافظ واقعاٌ غیب می دونه!
والسلام.

Friday, June 01, 2007

دل من!

سلام
همه ی بغض ها، ترس ها، اضطراب ها، یأس ها، نفرت ها، دلهره ها، سرگشتگی ها،غم ها، ناراحتی ها، کینه ها، ... را نجوییده قورت (غورت؟) دادم!
به دنیا خندیدم، به آدم ها خندیدم، به خودم خندیدم، خندیدم، خندیدم،
...
تا به دیگران بغض، ترس، اضطراب، یأس، نفرت، دلهره، سرگشتگی، غم، ناراحتی، کینه، ... منتقل نکنم؛
ی صورتک هم زدم به صورتم؛ صورتک دلقک!
اما انگارهنوز اینقدر قوی نشده بودم که این ها رو هضم کنم! همه ش زد به دلم! دستم لرزید، صورتک یکم تکون خورد!
***
دل عزیزم ! من رو ببخش!
الان تقریباٌ شش ماهه دارم جوییدن یاد می گیرم
ی ذره ی دیگه صبر کنی یاد می گیرم چه جوری بغض ها، ترس ها، اضطراب ها، یأس ها، نفرت ها، دلهره ها، سرگشتگی ها،غم ها، ناراحتی ها، کینه ها، ... م رو بجوم که خوب هضم شن.
فعلاٌ هم طبق دستور پزشک قرص هام رو سر وقت می خورمم، غذام رو بدون عجله، با آرامش، بدون هیچ فکری جز لذت خوردن، می خورم تا تو درد نگیری،تا صورتک هم محکم سر جاش بمونه؛ شادتر و با امید تر؛ با هیجان و استوارتر
...
پا نوشت: دلم چند وقت خیلی زود درد می گیره، دکتر گفت عصبیه
!!!!!
والسلام.

Thursday, May 31, 2007

شاهین و علیرضا

سلام
امروز، مقاله ی شاهین و علیرضا (كل‌گرايي در آينده‌پژوهي) را خواندم؛ خوب موضوع رو بررسی کرده بودند. بنا شد یک شنبه چیزایی رو که به نظرم رسیده به شاهین بگم.
***
امیدوارم تابستون برسیم با هم در مورد کل گرایی در مدل های تپه ی شنی فکر کنیم و بنویسیم.
***
من همیشه از دیدن شاهین و علیرضا شاد می شم؛ از هم صحبتی باهاشون لذت می برم و از مسائلی که در موردش فکر می کنن هیجانزده می شم.تازه کلی چیزم ازشون یاد می گیرم.
***
شاهین، علیرضا، امیدوارم همیشه خوب فکر کنید.
والسلام.

فلسفه تسخیر طبیعت!

سلام
فلسفه تسخیر طبیعت حتی به خود بشر هم رحم نکرد!
***
انواع جراحی های زیبایی: جراحی بینی، پروتز گونه، لب، باسن،...
ساکشن، افزایش قد و ...
***
مغازه ها هم که پر شدن از لنز های زیبایی، وسایل متنوع برقی برای کاهش وزن، افزایش قد،...
***
؟؟؟؟؟!!!!!!!
.والسلام

کار و ایده

سلام
امروز رفتم شهید بهشتی، ی سخنرانی بود؛ چند تا ایده برا کارم گرفتم کلی خوشحالم:)
ی خبر دیگه فکر کنم چون اوستام:) شهریور ی سر میاد منم همون موقع دفاع کنم؛ بنابراین تابستون کلی کار دارم.
والسلام

Tuesday, May 29, 2007

تسلیت

سلام
...و بدانیم اگر کرم نبود ، زندگی چیزی کم داشت.
و اگر خنج نبود، لطمه می خورد به قانون درخت.
و اگر مرگ نبود، دست ما در پی چیزی می گشت. ...
... و نترسیم از مرگ ...
...مرگ گاهی ریحان می چیند.
مرگ گاهی ودکا می نوشد.
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد....
***
بعد از فوت مادر زکیه ، دیروزهم یکی از دوستانم عزیزش رو از دست داد.
سعید جان وفات پدرت رو تسلیت می گم؛ ما رو هم در غم خودت شریک بدون.
***
خدایا به دوستای خوبم، زکیه و سعید صبر بده
والسلام.