Sunday, January 13, 2008

دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است.

سلام
دیشب حس و حالم این شعر بود:
براتون ی جاهاییش رو پر رنگ کرده بودم و نوشته بودم که وقتی اومدم چاپ کنم پرید!
الان نه حس و حال دیشب رو دارم نه حوصله که دوباره این کارو بکنم:)
خودتون شعرو کامل بخونید حالشو ببرید.
والسلام.

2 comments:

Anonymous said...

قلب مسافر با خاطراتش زنده است. قلب مسافر به جاده می‌نگرد و با قطار امید پیش می‌رود شاید بیابد آن‌چه را می‌جوید.

(نمیدونم اینا چی چیه دارم مینویسم ولی اومدن و هن هم نوشتمشون!)

Real Cuckoo said...

سلام گمگشته:)
مرسی که نوشتی:)