Sunday, November 01, 2009

از انقلاب تا آزادی ...

سلام
روزهای آخر بود؛ بعد از هشت سال امید ما دوباره به ناامیدی می رفتیم از وعده های به انجام نرسیده ...
روزهای آخر بود، شاید آخرین دیدارها ...
روزهای آخر بود ...
***
دانشگاه تهران، دانشکده فنی، خاتمی، دانشجویان، ... به خاطر می آوری آن روز را؟
دخترک محکم ایستاد و گفت آقای رئیس جمهور! شما ...
بغضش گرفت ولی مثل همیشه متین گفت: ... درست! ولی در عملکرد من همین بس که بعد از هشت سال شما به چنین آزادی بیانی رسیدید که می تونید جلوی من بایستید و بگید: آقای رئیس جمهور! شما ...
اون روز ما تونستیم رئیس جمهور رو، رو در رو نقد کنیم ...
---
و امروز پسرک شجاعانه ایستاد و بی پرده نقد کرد او را که بتش کردند، ...
---
روزی خواهد رسید که ما آزاد و آزاد اندیشانه نقد کردن و نقد شدن را تجربه می کنیم
روزی خواهد رسید که ما انقلابی را که پدرانمان کاشتند به میوه ی آزادی مزین می کنیم
آن روز خواهد آمد ...
---
و امروز نوبت ماست که یاد بگیریم نقد کنیم و نقد شویم...
تا رسیدن به فردای آزادی ...
بسم الله ...
والسلام.

No comments: