Friday, June 06, 2008

ضمایر ملکی

سلام
دفترم، مادرم، کتابم، کشورم، دوستم، همسرم، خانه ام، دینم، ...
---
تا حالا فکر کردید
به چه کلماتی پسوندهای ِ "م، ت، ش، مان، تان، شان" اضافه می کنیم؟
اضافه کردن این پسوندها چه بار معنایی را به ما منتقل می کنند؟
آیا همیشه ضمایر ملکی نشان از مالکیت ما نسبت به چیزی دارند؟
جنگهای بسیاری بین آدمیان به خاطر این ضمایر رخ داد؟ به خاطر آنچه که بدان ضمیر ملکی افزوده شد: سرزمین ِ من، دین ِ من، عقیده ی من، ...
و ...
---
در این نوشته قصد دارم، با دسته بندی کلمات، به انتقال پیامی که ضمایر ملکی برای ما دارند بپردازم.
به نظر می رسد، کلماتی که ضمیر ملکی به آنها اضافه می شوند در سه دسته ی کلی جا می گیرند:

اول، اشیاء: کتاب ِ من، دفترِ من، زمین ِ من، ...
در این موارد، وقتی از پسوند ِ من استفاده می کنیم، خود را مالک این اشیاء می دانیم.

دوم، انسانها: دوست ِ من، همسر ِ من، مادر ِ من، پدر ِ من، خواهرم، برادرم، زنم، شوهرم، فرزندم، ...
در این موارد، ما مالک ِ آنها نیستیم! استفاده از ضمیر ملکی نشاندهنده ی تعلق خاطر ِ ما به آنهاست؛ مثلاً وقتی می گوییم: "مادر ِ من" نه به این معنا که من مالک مادرم هستم، بلکه منظور من این است که من به مادرم تعلق خاطر دارم، دلبستگی دارم، ...

آیا رفتارها، کنش ها و واکنش های ما با دیگران، بر مبنای این تفکر اند یا بر مبنای تفکر ِ مالکیت اشیاء شکل گرفته اند؟

سوم، مفاهیم: کشور ِمن، دین ِ من، عقیده ی من، ...
در این موارد نیز، ما مالک این مفاهیم نیستیم یا حداقل مالکیت به آن تعبیری که برای اشیاء به کار بردیم؛ ما با افزودن ضمیر ملکی به این مفاهیم، در بند دو پیام متفاوت، که به نظرم این دو پیام از هم مستقل نمی توانند باشند و بر هم تأثیر دارند، هستیم.

الف:با افزودن ضمیر ملکی به این مفاهیم؛ ما، این مفاهیم را معنا می کنیم:
وقتی می گوییم "اسلام، دین ِ محمد" یعنی اسلام دینی است که محمد آن را تعریف می کند؛ و بهمین منوال می توانیم تعمیم دهیم که وقتی می گوییم "اسلام، دین ِ من" یعنی من، روش ِ من، تفکر ِ من و ...؛ این دین را تعریف می کند.
ب: با افزودن ضمیر ملکی به این مفاهیم؛ این مفاهیم، ما را معنا می کنند؛ این مفاهیم هویت ما را شکل می دهند؛ با این مفاهیم خود را به دیگران معرفی می کنیم.
من، یک زنم، شرقی، ایرانی، مسلمان، ...
من خود را با جنست ام، ملیت ام، دین ام، ... به دیگران، به خودم، معرفی می کنم.

در یک کلام، با افزودن ِ ضمیر ملکی به مفاهیم، مفاهیم را تعریف کرده و مفاهیم ما را تعریف خواهند کرد.
در این جا این مفاهیم را مفاهیم هویتی می نامیم: مفاهیمی که به ما هویت می دهند؛ یا ما به آنها هویت می دهیم؟!

آیا اسلام، مفهومی است که بدون مسلمان تعریف می شود؟
آیا ایران، بدون ایرانی معنا دارد؟...
آیا این مفاهیم بدون مصادیقشان، تعریف می شوند؟ شناخته می شوند؟ ...
این مفاهیم بر ما ذات اند یا عرض؟ یا ما بر این مفاهیم ذاتیم یا عرض؟
آیا ما به عنوان مصادیقی از مفاهیم ِ هویتی، در تعریف و تبیین این مفاهیم به نسل های بعد، دیگران، خودمان، ... مسئول نیستیم؟
آیا ما موجودیت مستقل از مفاهیم ِ هویتی داریم؟
آیا بدون مفاهیم ِ هویتی، پاسخی برای"من کیم؟" خواهیم یافت؟
...

پ. ن. 1: به نظر می رسه، کلمات بار دیگر مرا مسخ کرده اند.
پ. ن. 2: شاید دسته بندی ِ بهتری نیاز باشد، شاید همه ی کلمات در این دسته ها نگنجند، شاید برخی سوالات درست مطرح نشده باشند و ...؛ هرگونه نقدی، نظری، توضیحی، نکته ی تکمیلی، پاسخی، ... را با آغوش باز می پذیرم.

والسلام.

5 comments:

Qasem said...

I think it is not metamorphosis! I've heard that experts in linguistics claim that age of ~30+-5 is the best time to learn either new languages or improve knowledge of the languages one already knows

Real Cuckoo said...

سلام قاسم:)
من مطمئن نیستم دقیقاً منظورت رو فهمیده باشم:(
چی دگر دیسی نیست؟ ضمیرت دقیقاً به چی اشاره داره؟
ممنون می شم برام بیشتر توضیح بدی:)

Real Cuckoo said...

قاسم!
به نظرم رسید، خوبه برات توضیح بدم که چرا شک کردم، منظورت رو درست فهمیدم یا نه؛
یک-آخه فکر کردم اگر به پ. ن. 1 اشاره کردی که خب، آدم نکته سنجی مثل تو قطعاً می دونه در رده ی سنی ای که اشاره کردی، این خردسال نیست:)
دو- اگر چه خیلی از این سوالات می تونن بازی زبانی باشن (که البته من به این کاملاً اعتقاد ندارم)و ... ولی فکر نمی کنم همه ی آدما در چنین سنی به چنین چیزایی فکر کنن!
به خاطر همین فکر کردم شاید در پاسخگویی به سوالاتم داری کمکم می کنی، خواستم مطمئن شم.
بازم ممنون می شم برام بیشتر توضیح بدی و کمکم کنی:)

Qasem said...

فکر می‌کردم یکی از معانی‌ی
Metamorphosis
مسخ است. جواب سوالهای دیگر هم نمی‌دانم

Anonymous said...

دنیایی را تصورکن که مالکییت وجودنداشته باشدوادمهایی که حق وحقوقی برای هم قایل نیستند این مالکییت هارااز بچگی دوست داریم وبرایمان نهادینه شده و در بزگی هم به ان احترام میگذاریم