Monday, September 17, 2007

از مکالمات من و خدا

سلام
می دونی امروز داشتم به چی فکر می کردم؟
به تو، واقعاً تو بخشنده ای؟
یعنی تو واقعاً شیطان رو نبخشیدی؟
اون که از همه به تو نزدیک تر بود؟ مقرب ترین!
فقط گناهش این بود که به من سجده نکرد، خوب ی جورایی حق داشت نه! من داشتم جاشو می گرفتم، داشتم معشوقش رو می گرفتم. حسودیش شد، به قربش مغرور شد، به سجده های هزار سالش مغرور شد و به منی که تازه از راه رسیده بودم سجده نکرد.
اون وقت تو طردش کردی! از نزدیکترین به پست ترین!!!!!
واقعاً نبخشیدیش؟!!!!
اون که از همه به تو نزدیک تر بود، فقط به خاطر یک اشتباه!
حالا تو مغرور تری یا اون؟
واقعاً من ارزشش رو داشتم که اونو طرد کنی؟
واقعاً من می تونم اینقدر بهت نزدیک شم؟!اینقدر نزدیک که از شیطان هم جلو بزنم؟! که بهم سجده کنه؟
پس اگربهت سجده نکنم! با من چه خواهی کرد؟!!!
ازت ترسیدم،ترسیدم، ترسیدم...
ای مهربان با من اینچنین مکن که سست ایمانم، بر من ببخش و بیامرز
دستم را بگیر کی بی لطفت ذره ای تکان نتوانم خورد؛ چه رسد به تقرب تو وجود مطلق.
بی تو من هیچم ،مرا دریاب.
یا رب به کرم بر من درویش نگر
در من منگر بر کرم خویش نگر
هر چند نیم لایق بخشایش تو
بر حال من خسته ی دل ریش نگر
پا نوشت 1: گویا مریم دوباره پادر میانی کرد و مسیح در ما دمید! چراها شروع شد!
پانوشت2: می بینید من با خدا چه جوری حرف می زنم، نمی دونم تا حالا چرا سنگم نکرده، همیشه اولش کفر می گم.
نماز، روزه ها قبول؛التماس دعا.
والسلام.

1 comment:

Anonymous said...

من هم این تعبیر رو شنیدم که علّت سرپیچی ابلیس از فرمان خداوند، یه جور غیرت عاشقانه بوده. یعنی وقتی عاشق میبینه که واسش یه رقیب عشقی پیدا شده نسبت به رقیبش نفرت پیدا میکنه. اما به نظرم این تعبیر مشکل داره.
به نظرم عاشق حقیقی هیچ وقت از فرمان معشوق سرپیچی نمیکنه.عاشق کاری نمیکنه که معشوق ناراحت یا خشمگین بشه.

وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها میکشید
وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم میچشیپ
من عاشق چشمت شدم،
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی
...
دکتر افشین یداللهی