ازدواج
سلام
پیش نویس: پیرو ِ دستورات اداری ِ خزعبل ِ بعضی از سازمان های دولتی مبنی بر ازدواج ِ فوری-فوتی! در ذهن من این سوال مطرح شد که چرا اسلام به روش های متفاوت، در سطوح مختلف بیانی و ... به ازدواج تاکید کرده و مجرد بودن رو منکر دانسته؟
پیش نویس: پیرو ِ دستورات اداری ِ خزعبل ِ بعضی از سازمان های دولتی مبنی بر ازدواج ِ فوری-فوتی! در ذهن من این سوال مطرح شد که چرا اسلام به روش های متفاوت، در سطوح مختلف بیانی و ... به ازدواج تاکید کرده و مجرد بودن رو منکر دانسته؟
---
توحید، اولین اصل از اصول دین اسلام، بر چهار قسم است: ذاتی، صفاتی، افعالی، عبادی.
توحید ذاتی: مقصود از توحید ذاتی این است که ذات خداوند مثل و مانندی ندارد. یعنی موجودی که واجب الوجود بالذات است و در هستی و کمالات خود به چیزی نیاز ندارد، جز خداوند نیست. بنابراین همه ی موجودات- جز خداوند- ممکن الوجود بالذات و نیازمندند. زیرا هر موجود ممکن الوجودی مرکب است. ( خواه مرکب از اجزای عقلی و ذهنی و خواه مرکب از اجزای خارجی و عینی) و لازمه ی یگانه بودن واجب الوجود بالذات این است که ذات او بسیط باشد و هیچ گونه ترکیبی در آن راه نداشته باشد. ...
برگرفته از: رضا استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش، نشر مشعر، 1385، ص 78
---
آیا کسی که تصمیم گرفته است تنها بماند (یا می تواند تنها نباشد و تنها است و ...)، به طور ضمنی یا بهتر است بگوییم در عمل، نیازمند بودن خود(ممکن الوجود) را کتمان نکرده است؟ و خود را بی نیاز(واجب الوجود) نداسته است؟ آیا این(تنها بودن)، شرک، در مقابل توحید ذاتی، محسوب می شود؟
توحید، اولین اصل از اصول دین اسلام، بر چهار قسم است: ذاتی، صفاتی، افعالی، عبادی.
توحید ذاتی: مقصود از توحید ذاتی این است که ذات خداوند مثل و مانندی ندارد. یعنی موجودی که واجب الوجود بالذات است و در هستی و کمالات خود به چیزی نیاز ندارد، جز خداوند نیست. بنابراین همه ی موجودات- جز خداوند- ممکن الوجود بالذات و نیازمندند. زیرا هر موجود ممکن الوجودی مرکب است. ( خواه مرکب از اجزای عقلی و ذهنی و خواه مرکب از اجزای خارجی و عینی) و لازمه ی یگانه بودن واجب الوجود بالذات این است که ذات او بسیط باشد و هیچ گونه ترکیبی در آن راه نداشته باشد. ...
برگرفته از: رضا استادی، شیعه و پاسخ به چند پرسش، نشر مشعر، 1385، ص 78
---
آیا کسی که تصمیم گرفته است تنها بماند (یا می تواند تنها نباشد و تنها است و ...)، به طور ضمنی یا بهتر است بگوییم در عمل، نیازمند بودن خود(ممکن الوجود) را کتمان نکرده است؟ و خود را بی نیاز(واجب الوجود) نداسته است؟ آیا این(تنها بودن)، شرک، در مقابل توحید ذاتی، محسوب می شود؟
---
خوش حال می شم این نوشته نقد شود.
والسلام.
والسلام.
8 comments:
دین اسلام و یهودیت دنیوی و مادی هستند. به این مفهوم که دستوراتشان برای به تر زندگی کردن هستند. قداست یا پلیدیی داتی در آنها جا ندارد. فرض نمیکنند در طبیعت چیزی با قدرت فراطبیعی وجود دارد. همهچیز طبیعی و زمینی هستند. دستوراتشان هم پاسخگویی به نیازهای ظبیعیی بشر در زمینههای گوناگون است
خوش مان آمد كه استدلالات آب گوشتي در تار و پود انديشه ي اين جامعه ريشه دوانده نمي دونم چرا با وجود ديدن شخص شخيصي مثل رييس جمهور محترم هنوز توقع دارم كساني با مدرك ديپلم به بالا حداقلي از هوش مندي در استدلال هاي خود را رعايت كنند.
اگه اين چيز ها كه نوشته بودي رو راستكي گفته باشي ديگه ازت بيشتر نا اميد شدم فاخته!!!! ...
سلام:)
ممنون از پیامهاتون، من هفته ی پیش سرم شلوغ بود نتونستم پاسخ بدم.
علیرضا!
یک - خدا را شکر که تو قبلاً از من ناامید شده بودی و الان بیشتر:)
دو- خوش مان آمد كه نقدهای آب گوشتي در تار و پود انديشه ي اين جامعه ريشه دوانده نمي دونم چرا با وجود ديدن شخص شخيصي مثل رييس جمهور محترم هنوز توقع دارم كساني با مدرك ديپلم به بالا حداقلي از هوش مندي در نقد خود را رعايت كنند.
قاسم!
یک- "دین اسلام و یهودیت دنیوی و مادی هستند. به این مفهوم که دستوراتشان برای به تر زندگی کردن هستند. قداست یا پلیدیی داتی در آنها جا ندارد." قبول دارم.
دو- " فرض نمیکنند در طبیعت چیزی با قدرت فراطبیعی وجود دارد. همهچیز طبیعی و زمینی هستند"،قبول دارم و اضافه می کنم که تفکر توحیدی بر این باور است که همه چیز علتی دارد که علت طولی ِ نهایی ِ همه واجب الوجود است.
سه- "دستوراتشان هم پاسخگویی به نیازهای ظبیعیی بشر در زمینههای گوناگون است"، قبول دارم و دقیقاً تاکیدم بر روی "نیاز" بود، فکر می کنم تصمیم به"تنها بودن" یعنی "عدم پذیرش نیاز به انسانی دیگر" که شاید در ذهن، شخص بر این باور نیست ولی در عمل چنین می کند.
چهار- تاکید می کنم که می دانم شرک پنداشتن "فکری" یا "عملی" یا "سخنی" به این سادگی ها نیست؛ با توجه به داستان ِ "موسی و شبان" که آنچه که برای موسی به یقین شرک محسوب می شود برای چوپان، مناجات ِ صمیمانه است.
پنج- چه کنم که تفکری اصل ِ موضوعی دارم، و برای هر سوالی سعی می کنم با اصول موضوعه به دنبال پاسخ بگردم؛ شاید پاسخ این سوال مستقیماً از اصول استنتاج نشود! نمی دانم.
این استدلالت من را یاد حرفهای یکی از قومهای پیرمان میاندازد که هر وقت من را میبیند یا تصادفن پشتِ تلفن پیدام میکنه٫ من را شروع به تکفیر میکند چون تنها هستم. میگوید تنهایی تنها برای خداست
سلام قاسم:)
یک- یاد ِ " قوم های پیرمان" یا " پیران ِ قوممان"؟
دو- "کفر" با "شرک" فرق دارد.
سه- شاید منم پیر شدم(چشمک) تکلیف ِ ما رو روشن کن قاسم جان! ما بالاخره خردسالیم؟ کودکیم یا پیریم؟(چشمک)
چهار- خب تو چی می گی بهش؟ (چشمک) قبول داری، تنهایی تنها برای خداست؟ نمی دونم چرا برام جالبه بدونم، قاسم چه جوری جواب ِ همچین سوالی رو می ده!
(چشمک)
فکر کنم این شایعهی استکبار جهانی است که خدا تنهاست. چون حتی خدا هم تنها نیست. نشنیدهای قدما در توصیف یک خوشگل میگفتند: خدا تنها برای دلِ خودش اونو آفریده
راستی فاخته کسی که پشت سر من نیست به کی چشمک میزنی؟ آهان فهمیدم یک مژه افتاده توی چشمت. فوت کنم؟
قاسم!
یک- می بینم که می خوای جواب ندی، خوب بلدی بپیچونی:)خوب من جواب سوالم رو گرفتم:)
دو- خدا همه ی خوشگلا و خوشتیپ ها رو برای دل خودش آفریده:) نه فقط یکی! بعدشم من که فکر می کنم همه یا خوشگلن یا خوش تیپ! فقط چشم بصیرت می خواد:)
سه- تا حالا کسی بهت چشمک نزده؟!! باورت نمی شه یکی بهت چشمک بزنه؟!!
چهار- حداقل ی مژه ات بذار بیفته تو چشمت برو جلو آینه تمرین کن بتونی چشمک بزنی که یکی بهت چشمک زد بتونی جوابش رو بدی:)
شاد باشی.
اولین باری که در راهنمایی بدون اجازه تنهایی سوار یه موتور شدم. سعی کردم جواب یک چشمک را با چشمک بدم اما نمیدانم چرا به جایش با سر و موتور به چراغ برق چوبیی سرکوچه برخورد کردم و تقریبن تا ده روز بستری بودم. باور کن فوت کردن بهتره
Post a Comment